داری برنامه میریزی تا چهارشنبه سوری رو با دوستات جشن بگیری؟ یا اینکه به یه مهمونی خفن دعوت شدی و قراره حسابی آخرین چهارشنبه سال رو بترکونی؟ چند روزی هست که صدای ترقه هم به گوش میرسه و یه عده مثل هر سال به پیشواز این جشن رفتن. این روزا خیلی از ما فکرمون مشغول خرید و خونهتکونی برای سال جدیده و همزمان، هیجان شرکت تو یه چهارشنبهسوری توپ رو هم تو ذهنمون میچرخونیم تا با یه انرژی مضاعف بریم بهار سال ۱۴۰۱ رو از طبیعت تحویل بگیریم. شمایی که داری این متن رو میخونی، برنامهت برای غروب آخرین سهشنبه امسال چیه؟ اگه هنوز نمیدونی، تا آخر این متن همراه سفربازی باش تا یکسری ایدههایی رو بهت پیشنهاد بکنیم.
تا روشن شدن کُندههای درخت و برپا شدن آتیش تو هر کوچه و خیابون چیزی باقی نمونده، چهارشنبهسوری پیر و جوون هم نمیشناسه. قطار شدن تکتک بچه محلها همراه با پدرومادرها برای پریدن از رو آتیش یه رسم قدیمی ماست که فکر نمیکنم کسی دوستش نداشته باشه. انگار تا از رو آتیش نپریم و آش و خوراکیهای مخصوص این شب رو نخوریم جشن سال نو نمیتونه صفای خودش رو داشته باشه. اصلا گویا پیشواز سال نو همینه. برای همین این روزها که از کنار درختای پرشکوفه صورتی، زرد، سفید و ارغوانی رد میشیم به این هم فکر کنیم تو چهارشنبهسوری امسال با گفتن «زردی من از تو، سرخی تو از من» زردی، بیماری و مشکلاتمون رو به دست آتیش بسپریم و به جای اون سرخی، گرما و نیرو رو برای سال جدید از آتیش هدیه بگیریم.
چهارشنبهسوری؛ سینه به سینه از هزارههای دور
هر آداب و رسومی یه فلسفهای هم پشت خودش داره، چهارشنبهسوری هم از این قاعده مستثنا نیست. احتمالا تا حالا درباره این آیین به صورت پراکنده چیزایی خوندی یا شنیدی. من در این متن میخوام اطلاعات بیشتری از این شب هیجانانگیز و متفاوت ایرانی بهت بگم. تا یادم نرفته اینم بگم این جشن اونقدر قدمت داره که حتی تو شاهنامه فردوسی هم اشارههایی هرچند کوچیک بهش شده. پس یه جورایی دونستن از تاریخچه چهارشنبهسوری اگه واجب نباشه حتما مهم هست چون هر ملتی باید درباره پیشینه و فکرای پیشینیان خودش چیزهایی رو بدونه.

چهارشنبه سوری
این وسط تصور کنین بخواین از این جشن به یه نفر که ایرانی نیست توضیح بدین احتمال زیاد این آدم خارجی همون اول ازتون میپرسه دلیل برپایی این مراسم چیه و از کجا نشات میگیره. اصلا حتی اگر موقعیتی مثل این هم براتون پیش نیاد خوبیت نداره درباره چهارشنبهسوری که اینقدر برای همه مهمه اطلاعات دقیقی نداشته باشین. ضمن اینکه صحبت درباره فلسفه این جشن کهن میتونه حتی یه بخش از برنامه چهارشنبهسوری ۱۴۰۰ شما باشه و به خانواده و دوستانتون بگید من میخوام درباره این مورد چند دقیقهای یکسری اطلاعات بهتون بدم. اینطوری هم از رو آتیش پریدین و آخرین غروب سهشنبه رو به سلامتی و زیبایی پشت سر گذاشتین و هم درباره اهمیت حفظ و اصالت این سنت دیرینه میون بچهها و جوونترها و حتی سالمندان صحبت کردین.
حالا تا دیر نشده بریم سر وقت اصل مطلب یعنی فلسفه چهارشنبهسوری. البته پیدا کردن زمان شروع این آیین در سپیدهدم تاریخ ایران ناممکن هست و براش بیشمار روایت وجود داره اما اگر بخوام شستهرفته اطلاعات جامعی رو بهتون بگم ماجرا اینه که چهارشنبهسوری که ازش چهارشنبه شادی هم یاد میشه، از آیین و روشی کهن از هزارههای دور گرفته شده که افراد در هر نسل سینه به سینه اون رو پاس داشتن و برای فرزندانشون به جا گذاشتن درست همانند یادگارهای فرهنگی دیگه مثل نوروز و شب یلدا.
نکتهای که درباره تاریخچه چهارشنبهسوری برای خود من جالب بود اینه که ایرانیهای قبل از اسلام، روزهای ماه رو با یک نام میخوندن و هفته و اسامی مثل چهارشنبه نداشتن و همینطور میگن پریدن از روی آتش و بیاحترامی به اون با آیین زرتشتیان همخونی نداره، برای همین برخی از افراد معتقدن که نمیشه چهارشنبهسوری رو جشنی متعلق به دوران پیش از اسلام دونست. از اون طرف، درباره ارتباط چهارشنبهسوری با آیین زرتشتی هم خوبه به صحبتهای کتایون مزداپور، پژوهشگر زرتشتی و نویسنده آثار زرتشتی، اشاره کنم که گفته: «جشنها و آیینهای ایرانی به همه ایرانیان تعلق داشتهاند و دارند. بسیاری از آنها به دوران پیش از مهاجرت آریاییها به این سرزمین مربوط میشوند و خیلی از آنها هرگز زرتشتی نبودهاند، مثل چهارشنبهسوری».
تو چند جا هم نقل شده که کتاب «تاریخ بخارا» قدیمیترین منبعی هست که میشه درباره چهارشنبهسوری بهش مراجعه کرد. ابوبکر محمد بن جعفر نرشخی، نویسنده در این کتاب نوشته: «چون امیر منصور بن نوح به مُلک بنشست، اندر ماه شوال سال ۳۵۰، به جوی مولیان فرمود تا آن سرای را دیگر بار عمارت کردند و هرچه هلاک و ضایع شده بود بهتر از آن به حاصل کردند. آنگاه امیر به سرای بنشست و هنوز سال تمام نشده بود که چون شب سوری چنان که «عادت قدیم» است، آتشی عظیم افروختند.»
حالا برای نتیجهگیری بهتر درباره اینکه چهارشنبهسوری حدودی مربوط به چه زمانی میشه این رو هم اضافه کنم که اعراب روز چهارشنبه رو روزی نحس میدونستن و اون روز رو برای مراسم عروسی، مسافرت و… انتخاب نمیکردن. تو یک بیت شعر از منوچهریدامغانی هم به این قضیه اشاره شده: «چهارشنبه که روز بلاست باده بخور / به ساتکین میخور تا به عافیت گذرد».
گره چهارشنبه شادی با ایران باستان
میگن احتمال داره که ایرانیها هم به تبعیت از اونها، برای دور کردن نحسی آخرین چهارشنبه سال، جشن و مراسمی در اون روز به پا میکردن. با این اوصاف میشه گفت که تا قبل از اسلام، آیین چهارشنبهسوری امروزی برگزار نمیشده؛ هرچند از اونجا که شکل اولیه چهارشنبهسوری با روشنکردن آتیش رو بومها تو برخی نقاط ایران مثل خراسانجنوبی هنوز هم برگزار میشه، مشخصه که این جشن ریشه تو ایران باستان داره.
بعد از مروری بر نقلقول کتابها و گفتهها، شاید بهتر باشه همین اول درباره معنای لغوی چهارشنبهسوری یه توضیحی بدم؛ این عبارت از دو کلمه تشکیل شده که اولی به معنی روزی از روزهای هفته و دومی یه شکل دیگه از کلمه سرخ هست، البته برخی پژوهشگران واژه «سور» رو به معنای «جشن» میدونن. در واقع، سوری اشاره به سرخی آتشی داره که در این روز میافروختن، این آتیش رو در شب سوری که همزمان با روزهای «بهیزک» یا «پنچهی دزدیده» بود برپا میکردن برای گریزوندن سرما و فراخوونی گرما، اون هم بیشتر روی بوم خونهها میافروختن که هم شگون داشته و هم به باور پیشینیان، تنورهی آتیش و دود بر بامها، فروهر درگذشتگان رو به خونههای خودشون رهنمون میکردن. شاید بپرسی بهیزک یا پنچهی دزدیده ینی چی؟ در ایران باستان هر ماه ۳۰ روز بوده بنابراین به آخر سال یعنی پایان اسفند، پنج روز اضافه میکردن تا سال ۳۶۵ روز کامل بشه. این پنج روز رو تو فارسی پنجه یا پنجه دزدیده و پنجک و در پهلوی بهیزک یا وَهیچک و اندرگاه میگفتن.

بالن آرزوها
گزارش اروپاییّها از چهارشنبهسوری تو دوره قاجار
این وسط یکسری اطلاعات جالب دیگه بهتون بگم درباره اون چیزی که خارجیها از آتیشبازی در ایران دیدن. میگن اینکه آتشبازی از چه زمانی وارد جشن چهارشنبهسوری شده سندی وجود نداره، اما میشه نشونههایی از اون رو تو عصر قاجار پیدا کرد. در عصر قاجار آتیشبازی از تفریحات سلطنتی و عمومی بوده و در اعیاد و جشنهای مختلف کاربرد داشته. در دوران قاجاریه بیشتر سیاحان اروپایی که از تهران دیدن کرده بودن در سفرنامههای خودشون درباره آتشبازی گزارشهای جالبی نوشتن.
تو کتاب تاریخ اجتماعی تهران، جعفر شهری، نویسنده نوشته: «آتشبازیها عبارت بودند از فشفشه و ترقه و پاچهخیزک برای بچهها و ستارهافشان و کوزه و خمپاره و انواع دیگر که برای جشنها ساخته میشدند.»
دکتر ژان باپتیست فوریه، پزشک فرانسوی ناصرالدین شاه هم تو کتاب «سه سال در ایران» نوشته: «در سال ۱۲۶۹ ق. کامران میرزا در کامرانیه مهمانی داد. ۱۱۰ نفر را دعوت کرد، وزیر مختار آمریکا نیز بود … بعد از شام آتشبازی هم که در این قبیل مهمانیها جزو ضروریات بود، برپا شد».
«کار لا سرنا»، سیاح اروپایی هم در زمانی که تو تهران اقامت داشته و مراسم آتشبازی رو دیده در کتاب «سفرنامه کار لا سرنا» اینطور نوشته: «شرقیها به طورکلی هر نوع نمایش چشمنواز را دوست دارند و برای ایرانیان هیچ چیز خوشایندتر از آتشبازی نیست. هر رویداد خوشی با آتشکردن فشفشهها جشن گرفته میشود، خواه روزهای برگزاری سه عید بزرگ ملی نوروز، روز تولد شاه یا سالگرد جلوس وی بر تخت سلطنت باشد و خواه اعیاد مذهبی یا جشنهای خانوادگی. در هر صورت، در تمامی این مراسم، آتش بازی در صدر برنامههاست. حتی فقیرترین خانوادهها هم دستکم چند شاهی برای خرید ترقه، پول خرج میکنند… مراسم آتشبازی همیشه در خیابان اصلی منتهی به قصر انجام میگیرد».
کنت دو گوبینو هم در سفرنامهاش با عنوان «سه سال در آسیا» درباره آتشبازی در ایران نوشته: «چیزی که باعث سرگرمی ما شد آتشبازی بود که آن شب ترتیب داده بودند. در اروپا آتشبازی نوعی نمایش مثل تئاتر است که همه را محظوظ میکند، اما هرگز بین حضار هیجان شدید به وجود نمیآید. در ایران که هنر آتشبازی بسیار فراتر از کشور ما رفته است هر کس میکوشد یک ترقه، فشفشه، چنبره آتشبازی در دست داشته باشد. یک شخص موقر را با قیافه دانشمندان و ریش بلند که تا کمرش میرسید دیدم که با هیجان در جذبه عمومی شرکت کرده بود و از این سو به آن سو میدوید و چنبرهای را تکان میداد و از فرط لذت به حالت خلسه درآمده بود. در این جشن شادیآفرین بسیاری از سبیلها سوخت، لباسها آتش گرفت، ولی هیچکس اعتنایی نداشت و نهایت خوشبختی در همین بود. نمیدانم چطور شد که ما هم تحتتاثیر شادی عمومی قرار گرفتیم و احتیاط را کنار گذاشته مانند سایرین در وسط آتشبازی به دویدن پرداختیم بدون آنکه متوجه باشیم تیرهای سوزان از هر سو بر سرمان میبارد و فشفشهها از میان پاهایمان به هوا میرود».
برپایی جشن اهورایی همراه با ساز و آواز
خب از اصل و بقیه داستان دور نشیم. داشتم میگفتم که چهارشنبهسوری عمر خیلی طولانی تو فرهنگ این مرز و بوم داره. نکتهای که خیلی از تاریخپژوهان بهش اشاره کردن اینه که قرنها پیش مردم برای دفع شر و بلا و برآورده شدن آرزوهاشون این مراسم رو برگزار میکردن. ایرانیها همونطور که آخر سال دست به خونهتکونی دم عید میزدن و از زندگیشون غبارروبی میکردن چهارشنبهسوری رو هم برای پیشوازی از نوروز و غبارروبی از جان و روانشون برپا میکردن.
نکتهای که این وسط وجود داره اینه که یه عده میگن ظاهرا این جشن تو قرون اولیه اسلامی در روز چهارشنبه آخر سال تثبیت و آتیش به پا کردن رو بوم خونهها، بهعنوان آخرین مراسم از آیینهای روزهای پایان سال یا «گاهنبار پنجه» رسم میشه که بر اساس اون، افرادی به نام «آتشافروزان» چند روز قبل از نوروز به شهرها و روستاها میرفتن تا پیامآور این جشن اهورایی باشن. این زنان و مردان هنرمند برای شادی و سرگرمی مردم به اجرای نمایشهای خیابانی، سرود و آواز و… میپرداختن. علاوهبر این، از هفت روز قبل از فرارسیدن سال نو تا روز چهاردهم نوروز، همزمان با تاریکی هوا شروع به روشنکردن آتش تو نقاط مختلف شهر و روستا میکردن. این آتش، نمادی از نور و دوستی و مهر بوده و هدف از این آتشافروزی، برگردوندن نیروی نیکی به مردم بوده تا بتونن بر غم و افسردگی غلبه کنن.

اداب و رسوم چهارشنبه سوری
چهارشنبهسوری و فرصت توجه به سلامتی
به عمق ماجرا که میرسیم موضوع هی جالب و جالبتر میشه؛ اینکه ایرانیها صدها و حتی از هزاران سال پیش چقدر به تحول و نو شدن درونی، همزمان با رویش و خیزش طبیعت اهمیت میدادن و چقد خوبه که ما هم وجود این آداب و رسوم ایرانی رو به فال نیک بگیریم و به سلامت تن و روانمون توجه کنیم. گفتم سلامت تن، یاد حوادثی افتادم که متاسفانه هر سال شاهدش هستیم. قسمت بد چهارشنبهسوری در حداقل یکی دو دهه اخیر همینه که بعضیها تو این شب دست به کارهای خطرناک میزنن و حتی برخی جون یا عضوی از بدن خودشون رو از دست میدن. یعنی شبی که قراره ما دور هم جمع بشیم و آخرین غروب سهشنبه سال رو جشن بگیریم از رسم اصلی خودش فاصله گرفته و گاهی برای بعضی از خونوادهها تبدیل شده به شبی تلخ و وحشتناک. البته با آگاهیبخشیهایی که هر سال درباره خطر مواد منفجره و محترقه میشه سفربازی امیدواره چهارشنبهسوری امسال هیچ تلفات و خسارتی به جا نذاره.
داشتم میگفتم که مردم زمونه قدیم چه برنامههایی رو تو شب چهارشنبهسوری اجرا میکردن. ایرانیها اون موقع چند روز قبل از چهارشنبه آخر سال، به کوه و بیابون میرفتن و هیزم جمع میکردن. قبل از غروب این هیزمها رو تو حیاط خونه، میدون شهر یا کوچه و برزنها با فاصله از هم میچیدن. کمی بعد از غروب هم آتیش رو برپا میکردن و همه اهالی خونه و محله از روی اون میپریدن تا اینگونه غمها و مشکلاتشون رو به آتش بسپرن. البته یه قانون هم وجود داشته اون هم اینکه کسی نباید به آتیش فوت میکرده. برای خاموش کردن آتیش هم اون رو به حال خودش رها میکردن تا خاموش بشه یا اینکه روی اون آب میریختن.
قاشقزنی و آشپزون محلهها
حتما میدونین که شب چهارشنبهسوری فقط به جمع کردن هیزم و آتشبازی ختم نمیشه. تو سالهای قبل احتمالا شما هم بعضی از رسوم این آیین رو تجربه کردین. یادمه بچه که بودم مراسم قاشقزنی هر سال انجام میشد و چقدر هم هیجانانگیز بود. شاید این رسم الان هم در بعضی مناطق و شهرها بین مردم مرسوم باشه. برنامه از این قراره که جوونترها، تکه پارچهای روی خودشون میکشن تا شناخته نشن. بعد تو کوچه و محله میرن و زنگ خونه اقوام و همسایهها رو میزنن. صاحبخونهها تا صدای قاشقهایی که به کاسهها میخورن رو میشنون متوجه میشن که باید خوراکیهایی مثل آجیل چهارشنبهسوری، شیرینی، شکلات و نقل یا پول رو آماده کنن و تو کاسههای این دختر و پسرها بریزن. جالبه، نه؟ اینطوری شادی حاصل از این شب بیشتر و بیشتر بین آدما میچرخه و حتی اونهایی هم که تو این شب خونه میمونن بخشی از مراسم شب چهارشنبهسوری میشن.

مراسم قاشق زنی
نکته دیگهای هم که برخی مورخان حوزه فرهنگ و زبانهای باستانی ایران میگن این هست که در گذشته گاهی مردم حبوبات در ظرفها میریختن تا با آنها آش شب چهارشنبهسوری رو بپزن، همه افراد محله هم در پخت اون شرکت میکردن و پس از آماده شدن هر کسی یک کاسه آش رو به نیت رفع حاجت و مشکل میخورد. در واقع، این مراسم بهونه دیگهای برای با هم بودن اعضای محله و زمانی رو به شادی گذروندن مهیا میکرده.
البته فلسفه قاشقزنی در شب چهارشنبهسوری به همین جا خلاصه نمیشه. برخی میگن در بعضی از محلات رسم بوده که دختران و زنانی که حاجت داشتن، چادرشون رو سر میکردن و روی خودشون رو هم میپوشوندن و به نیت حاجت خود، با قاشق و کاسه مسی سراغ هفت تا خونه میرفتن. اونها معتقد بودن که اگه کسی در کاسه اونها چیزی بذاره، حاجتشون برآورده میشه به همین دلیل معمولا صاحبخونهها کسی رو ناامید از درخونهشون برنمیگردوندن.
پیشنهاد سفربازی واسه شب چهارشنبهسوری
حالا پیشنهاد سفربازی به شما اینه که اگر تو یه منطقه یا محلهای زندگی میکنین که اغلب همدیگه رو میشناسین میتونین رسم قاشقزنی رو نزدیک غروب تو چهارشنبهسوری امسال برگزار کنین تا آخر شب آش هم آماده بشه. میشه گفت همه پدرومادرهای ما با این رسم آشنا هستن و حتی شاید اگه باهاشون درمیون بذارین استقبال هم بکنن. هم یه آیین قدیمی رو بهتر اجرا میکنین هم دورهمی یه آش خوشمزه بر بدن میزنید و شادی رو بین یه عالمه آدم پخش میکنین.
بُعد قشنگ دیگه این رسم کمک کردن و نیکوکاری به همنوع هست اونطور که برخی تاریخنویسان نقل میکنن در گذشته گاهی این فرد قاشقزن یکی از نیازمندان و تهیدستان بوده که به دلیل شرم و خجالت، روی خودش رو میپوشونده تا در قامت قاشقزن و به امید اندک کمکی به در خونههای مردم میرفته و صاحبخونه هم با میل و رغبت مقداری شیرینی، آجیل و تنقلات در کاسه این فرد میریخته و اون رو در شادی عیدش و شکرانه داراییش شریک میکرده. میبینید چقدر یک فرهنگ کهن میتونه به حال بهتر همه اعضای یک جامعه کمک بکنه؟ اما به نظر میرسه با گذشت زمان این رسوم هم کمرنگ و کمرنگتر شده درحالی که درش مفاهیم زیبای انسانی نهفتهست و چه خوب میشه ما جوونا دوباره احیاشون بکنیم.
البته فرهنگ قاشقزنی تو هر شهری تو شب چهارشنبهسوری رسوم و آداب مختص به خودش رو داره برای همین خوبه که با هم تو چند شهر چرخی بزنیم تا شاید ما هم بتونیم از ایده شهرهای دیگه تو شهر خودمون بهره ببریم.
فال حافظ تو آخرین غروب سهشنبه شیراز
از استان فارس شروع میکنیم که شهر ادب و اهالی دل هست. میگن با توجه به ارادتی که شیرازیها به حافظ دارن تو شب چهارشنبهسوری دور هم جمع میشن و فال حافظ میگیرن، دخترانی هم که دم بخت هستن به زیارت حضرت شاه چراغ میرن و حتی تو این شب برخی از مادران برای برآورده شدن حاجتشون زیر گنبد مسجد جامع شیراز حلوا میپزن یا آشی مخصوص به نام «ابو دردا» درست میکنن که وسایل اولیه این آش حتما باید از راهی مثل همون قاشقزنی تامین بشه.

فال حافظ در چهارشنبه سوری
اسپند، کندر، گلاب و شمع پای ثابت گیلانیها
از مناطق جنوبی ایران بریم سمت شمال و استان همیشه زیبای گیلان. شاید بشه گفت دود کردن اسپند و کندر یکی از رسوم گیلانیها در شب چهارشنبهسوری هست. مردم این خطه از ایران در این جشن باید اسپند، کندر، گلاب و شمع حتما در خونهشون داشته باشن، اونها گلاب رو به صورت خودشون میزنن و شمع رو به نیت روشنایی روشن میکنن.
کار دیگهای که گیلانیها انجام میدن مربوط میشه به روز بعد از چهارشنبهسوری. اونها خاکسترهای اون شب رو پای درختها میریزن و معتقدن که اینطوری به باروری درختها کمک میکنن.
جالبه درباره آجیل چهارشنبهسوری تو همین استان گیلان براتون بگم که این آجیل در هر جای ایران ترکیب خاص خودش رو داره و برای گیلانیها هم همینطور. اجزای این آجیل رنگارنگ و زیبا از دانههای خوردنی و رستنیهاست، این آجیل شور و شیرین، مانند آجیل مشکلگشاست یعنی علاوهبر مواد اصلی بو داده شور و شیرین، مانند آجیل، برگه هلو و زردآلو، قیسی، کشمش سبز، مویز، باسلـُق، پسته و بادام، فندق بو نداده، نقل، شکر پنیر و مغز گردو هم اضافه میکنن.
قدیما تو گیلان بعد از تموم شدن آتیشبازی، اهل خونه و همسایهها دورهم جمع میشدن و آخرین دانههای نباتی مثل تخم هندوانه، تخم کدو، پسته، فندق، بادام، نخود، تخم خربزه، گندم و شاهدانه رو که از ذخیره زمستان باقی مونده بود، روی آتش بو میدادن و میخوردن.
این رو هم اضافه کنم که گیلکها عقیده دارن هر کس از این معجون بخوره با افراد دیگه مهربونتر برخورد میکنه و کینه و رشک ازش دور میشه. کلا خوردن این آجیل در شب چهارشنبهسوری برای مردم این منطقه ایران به معنای شگون، خوشیمنی و رفع مشکلات هست.

چهارشنبه سوری گیلانی ها
قصه مخصوص آجیل چهارشنبهسوری
فلسفه قشنگ آجیل چهارشنبهسوری تو قدیم یه جنبه دیگه هم داشته و اون هم اینکه در گذشته رسم بوده زنانی که نذر و نیازی میکردن در شب چهارشنبه آخر سال، آجیل هفت مغز رو از یک دکون رو به قبله میخریدن و پاک میکردن و بین خویش و آشنا پخش میکردن و خودشون هم ازش میخوردن. وقتی هم که داشتن آجیل رو آماده میکردن، قصه مخصوص آجیل چهارشنبه، معروف به قصه خارکن رو نقل میکردن هرچند که الان، آجیل چهارشنبهسوری جنبه نذری بودنش رو از دست داده و تبدیل شده به تنقلات شب چهارشنبهسوری.
استان بغل دستی گیلان یعنی مازندران هم آیین مخصوص به خودشون رو در چهارشنبهسوری دارن. مازنیها در این شب آش چهل گیاه میپزن که از اسمش هم پیداست هدف از پختنش مسائل درمانی هست. این آش معمولا صبح روز چهارشنبهسوری با استفاده از سبزیهای تازه و خشکشده تهیه میشه که به اون آش هفت ترشی هم میگن. برای پختن این آش از هفت نوع ترشی مانند آب نارنج، آب لیمو، آب انار، سرکه، گوجه سبز و آب ازگیل استفاده میکنن.
چهارشنبهسوری و آشهای خوشمزه مازنیها
البته اونطوری که پژوهشگران فرهنگ بومی مازندران میگن غیر از آش چهل گیاه، پخت آش ترش و آش گزنه هم برای شب چهاشنبهسوری در نقاط مختلف مازندران متداول هست که پس از اتمام مراحل پخت، اون رو تو ظرف میریزن و بین آشنایان، فامیل و همسایهها پخش میکنن. جالبه بدونین کسی که آش رو دریافت میکنه، ظرف آش رو نشسته به صاحب اون تحویل میده چون این رسم رو نشونی از صمیمت در روابط میدونن.
حالا اگه شما مازندرانیها هستی میتونی تو قسمت کامنتها برای اهالی سفربازی بنویسی که تو منطقه شما چه آش یا غذاهایی در شب چهارشنبهسوری درست میشه تا شاید یکی دلش خواست و با یه جستوجوی ساده تو اینترنت دستور پختش رو پیدا کرد اینطوری امسال غذای محلی شما تو نقاط دیگه ایران هم شاید سرو بشه. اگه تونستی دستور پخت رو هم بذاری که دمت گرم.
شالاندازی و هدیه چهارشنبهسوری
نوبتی هم باشه نوبت مردمان استان مرکزی هست. یه رسم جالبی که تو تعداد زیادی از روستاهای این استان مرکزی در چهارشنبهسوری وجود داره مربوط میشه به جوونایی که نامزد کردن. این پسرها از روی پشت بوم خونه دختر، یه شال رو به پایین میاندازن و دخترها هم تو یه گوشه از شال، تخمه و شیرینی میپیچن. اسم این رسم رو هم مرکزیها گذاشتن شالاندازی. البته این رسم تو شهرها و روستاهای همدان و زنجان هم اجرا میشه و میگن چیزی که صاحبخونه تو شال گذاشته هم هدیه چهارشنبهسوری هست و هم فال. اگه هدیه نون باشه نشونه نعمت و اگه شیرینی باشه نشونه شیرین کامی و شادمانی هست. انار نشونه کثرت اولاد در آینده، گردو نشونه طول عمر، بادام و فندق نشونه استقامت و بردباری در برابر دشواریها، کشمش نشونه پرآبی و پربارانی سال نو و سکه نقره نشونه سپیدبختی هست.

مراسم شال زنی در استان مرکزی
سنت خرید چهارشنبهسوری برای بچهها
اما کیا میدونن تو یکی از استانهای ایران تو شب چهارشنبهسوری میرن بازار و برای بچهها اسباببازی میخرن. بله! اهالی خطه آذربایجانشرقی تو این شب، سنت خرید چهارشنبهسوری مخصوصا برای بچهها رو دارن و برای پسربچهها ماشین و تفنگ میخرن و برای دختربچهها هم عروسک.
آذریها یه سنت قشنگ دیگه هم دارن. برخی از مردم این سنت «شال ساللاماق» رو تو آخرین چهارشنبه سال برپا میکنن به این شکل که به صورت ناشناس شال خودشون رو وارد خونه همسایههاشون میکنن تا آجیل و شیرینی بگیرن.
آتیشبازی و سوارکاری تو اردبیل
حالا که سمت شمالغرب ایران هستیم سری هم به استان اردبیل بزنیم تا ببینیم چهارشنبهسوری تو یکی از سردسیرترین نقاط کشور چطور میگذره. در مغان، مردم پیش از طلوع آفتاب روز چهارشنبه، دستهجمعی کنار رودخونه این منطقه میرن، آتیشی علم میکنن و جوونها هم همونجا سوارکاری. در هنگام برگشت هم، زنها ظرفهاشون رو از آب رودخونه پر می کنن و به خانه میارن تا این آب رو به دور و بر خونه بپاشن.
کوزهشکنی و دور ریختن شوربختی
از این گوشه ایران بریم گوشه دیگه ایران یعنی خراسان. تو این استان در شب چهارشنبهسوری مراسم کوزه شکستن برپا میشه. به این شکل که مردم این خطه تو کوزههای قدیمی مقداری نمک که علامت شوربختی و مقداری ذغال که علامت سیاهبختی هست و یک سکه کم ارزش پول میریزن و تمام افراد خونواده اون رو به دور سرشون میچرخونن و آخرین نفر کوزه رو از پشتبوم به کوچه پرت میکنه.
البته به غیر از شرق و جنوبشرق ایران، این رسم تو اراک و آشتیان هم وجود داره و اهالی این مناطق دانههای جو رو تو کوزه میذارن.

مراسم کوزه شکنی
قایقسواری بندریها بعد از آتیشبازی
حالا بریم اون سر قطر ایران و با آداب و رسوم آخرین چهارشنبه سال بندرنشینها آشنا بشیم. در بوشهر مردم در چهارشنبهسوری بعد از برپا کردن آتیش تو حیاط خونه و پریدن از روی اون، میرن سمت دریا و با قایق از روی آب میگذرن و معتقدن با این کار نحسی این شب رو از بین میبرن.
هیاهوی شادی از چند هفته قبل در لرستان
اما چهارشنبهسوری در سرزمین آبشارها یعنی استان لرستان چگونه شبیست؟ لرها شادی خودشون رو برای آغاز سال نو از چند هفته مونده به سال جدید شروع میکنن. جنب و جوش خاصی در کوچه و بازار شهرهای این استان به ویژه در خرمآباد شکل میگیره که این هیاهوی شادی در شب چهارشنبهسوری به اوج خودش میرسه. مردم این سرزمین در چهارشنبه آخر سال، در جلو در خونههاشون، در فضایی مناسب آتیش درست میکنن و اهل خونه همگی از روی آتیش میپرن تا سال نو رو با شادی آغاز کنن. تو برخی از نقاط لرستان مردم معتقدن که باید در چهارشنبهسوری از خونه بیرون رفت و همراه بقیه مردم جشن گرفت و شاد و سرخوش بود تا سال جدید سالی شاد و پر از پیروزی باشه.
پایکوبی کردها در کنار چشمهسارها
جالبه بدونین اهالی کردستان هم رسم زیبایی برای چهارشنبهسوری دارن. کردها بهخصوص در روستاها، مردم دستهجمعی به صحرا و کنار چشمهسارها میرن، برنامههایی رو برای شادی و پایکوبی برگزار میکنن و حتی برخی افراد با هم کشتی میگیرن بعد هم در زمان برگشتن به خونههاشون، هر کسی مقداری سنگریزه جمع میکنه و به پشت سر خودش نگاه نمیکنه و سنگریزه رواز روی شونهاش به عقب پرتاب میکنه تا اینطوری بلا و آفت رو از خودش دور بکنه.

چهارشنبه سوری بین کردها
فالگوش ایستادن و گرهگشایی اصفهانیها
استانی هم هست که میگن شکوه شب چهارشنبهسوری در اون از تمام شهرهای ایران بیشتر هست؛ بله درست حدس زدین، اصفهان! مردم این منطقه مرکزی ایران تو معابر و خیابونها آتیش به پا میکنن و سنتهای دیگه چهارشنبهسوری مثل کوزه شکستن، فالگوش ایستادن و گرهگشایی رو هم دارن. نکته جالب چهارشنبهسوری در اصفهان این هست که اهالی این استان به این شب «چهارشنبه سرخی» هم میگن.
جشن زنجانیها تو همه چهارشنبههای اسفند
حالا که تا اینجا با سفربازی همراه بودی میخوام با هم سری هم به چهارشنبهسوری در زنجان بزنیم. از آداب و رسوم چهارشنبهسوری زنجانیها میشه به آتیش به پا کردن، شلیک تفنگ و ترقه اشاره کرد. جالبه بدونین که قدیما مردم این منطقه همه چهارشنبههای ماه اسفند رو جشن میگرفتن و از چهارشنبه اول تا چهارشنبه آخر هر کدوم یه اسمی داشتن؛ «یئکه چهارشنبه»، «قودوق چهارشنبه»، «کوله چهارشنبه» و «آخر چهارشنبه». زنجانیها تو چهارشنبه اول اسفند، بالای پشتبومهاشون میرفتن و عدس، گندم یا نخود رو به نشونه برکت جلوی ناودونها میریختن. بعدش هم اعضای خانواده دور سفرهای از میوه و هفتمغز جمع میشدن و با هم شب خوشی رو سپری میکردن.
نکته بامزه رسم چهارشنبهسوری تو زنجان هم اینکه پس از روشنکردن آتیش تو کوچهها یا پشتبوم خونهها، جوونترها هنگام پریدن از روی آتیش میخوندن: «آتیل ماتیل چرشنبه، آینا تکین بختیم آچیل چرشنبه»
یکی دیگه از رسمهای مردم زنجان به محله «کوچه خان ناظم دروازه ارک» مربوط میشه که آتیش بزرگی بعد از اولین بنبست روشن میشده و اهالی محل دور اون جمع میشدن. اگر هم یکی از همسایهها قوم و خویش نزدیک خودش رو تو اون سال از دست داده بود، اهالی ضمن حفظ حرمت، از این آدم دعوت میکردن تا تو شادی چهارشنبه آخر سال با اونها شریک بشه.
از اون طرف، زنان زنجانی که دوست داشتن مادر بشن، تو این شب چوب کبریتی رو تو یه گهواره مینداختن؛ اگر چوب داخل اون میافتاد، اینطور تعبیر میکردن که این خانم بچهدار میشه.
چهارشنبهسوری تو نخلستانهای سیستانوبلوچستان
سفری هم به سیستانوبلوچستان بزنیم که مردم این خطه زیبای ایران هم چهارشنبهسوری باحالی دارن. سیستانوبلوچستانیها طبق سنتی دیرینه، وقتی آفتاب غروب میکنه هیزم و بوتهها رو آتش میزنن و از روی اون میپرن؛ تو منطقههایی هم که نخلستان وجود داره، از برگ خشکشده خرما برای آتشافروزی استفاده میکنن. نمیدونم نخلستانهای سیستانوبلوچستان رو دیدی یا نه اما بهت همین رو بگم که اونقدر این نخلستانها در کنار هم زیبان که فکرشو بکن چهارشنبهسوری رو تو همچین فضایی تجربه بکنی! مطمئنا یه شب رویایی میشه!
مردم جنوبشرقیترین نقطه ایران تو آخرین سهشنبه شب سال قدیما دور هم جمع میشدن و آخرین دونههای نباتی اون زمستون از تخم هندوانه تا تخم کدو، تخم خربزه، پسته، فندق، بادوم و… رو روی آتش بو میدادن و میخوردن.
یکی دیگه از رسوم قدیمی مردم سیستانوبلوچستان این هست که خوشههای نارس گندم رو میچینن و روی آتیش شب چهارشنبهسوری میپزن که بهاصطلاح «پَلو» گفته میشه و اون رو میل میکنن. تو این منطقه هم آش پای ثابت این شب هست که بیشتر برای رسیدن به مراد و شفای بیماران پخته میشه.
فشفشه و هفت ترقه در تهران بدون رعب و انفجار
و در آخرین گشتزنی تو ایران بریم سراغ چهارشنبهسوری در پایتخت. میگن تو تهران قدیم، بوتههای خشک رو از بیابونهای اطراف جمع میکردن و با شتر به شهر میآوردن و در محلات مختلف میچرخوندن. بعد از غروب خورشید، بوتههای خشک و اسباب و اثاثیه کهنه و شکستهای رو که پس از خونهتکونی بیرون گذاشته شده بودن جمع میکردن و با اونها آتیش درست میکردن. فشفشه و هفت ترقه هم رسم بوده اما از بمبها و نارنجکهای دستی که امروزیها میسازن و با انفجار اونها شیشههای ساختمونها به لرزه میافته، خبری نبوده. البته تهران فقط شامل پایتخت نمیشه و شهرهای این استان هم هر کدوم به نوبه خودشون دستی تو شیوههای برگزاری این رسمها دارن.
نقارهخونهها پا به پای چهارشنبه سوری
البته این رو هم اضافه کنم که رفتن به نقارهخونهها هم از رسمهای مردم تهران قدیم در شب چهارشنبهسوری بوده. تو کتاب «چهارشنبهسوری و ریشههای فرهنگی آن در ایران»، امیر الهامی، نویسنده نوشته: «مردم تهران تا چند سال پیش، از سر در نقارهخانه بالا میرفتند، کوزهای آبندیده با خود میبردند و از آنجا به زمین میافکندند و میشکستند. کسانی که به آنجا دسترسی نداشتند از بام خویش کوزه را میافکندند و عقیده داشتند که این کار قضا و بلا را در تمام سال از آنها دور میکند».
خالی کردن حوض خونه تو چهارشنبه آخر سال
جعفر شهری تو کتاب «طهران قدیم» درباره رسوم مردم تهران در چهارشنبه آخر سال، نوشته: «تهرانیها از یکی دو روز به شب چهارشنبهسوری مانده آبهای حوض و حوضچههای خانه را خالی و عوض میکردند، به این صورت که قبلاً زنها ظروف دمدستی و سپس هر چیز کثیف شستنی خود، مانند لباس را آب کشیده به روی بند پهن میکردند و به نیت اتصال خانواده از بغل به هم گره میزدند».
نوبتی هم باشه، نوبت شماست!
آداب چهارشنبهسوری تو شهر و روستاهای مختلف ایران رو که من خیلی دوست داشتم و برام جالب بود امیدوارم برای شما هم همینطور بوده باشه. از هر جای ایران که این متن رو میخونی ازت میخوام اگه نکتهای ناگفته مونده برامون تو قسمت کامنتها بنویسی تا همه سفربازیها از رسوم شما هم خبردار بشن و حتی شاید بتونن تو شهر خودشون اجراش کنن.
داریم کمکم به آخرین قسمتهای چهارشنبهسوری و ماجراهای پشت سرش میرسیم. دیدین چقدر این شب پیشینه قشنگ و جذابی داره، چقدر حرف برای گفتن داره، چقدر میتونه به حال بهتر ما برای آغازی نو تو سال جدید کمک بکنه؟ اما ماها چقدر از این همه زیبایی رسوم رو تو شبهای چهارشنبهسوری چند سال گذشته تو شهرهای خودمون تجربه کردیم؟ من که هر چی از این آداب رو تو ذهنم مرور میکنم برمیگرده به دوران کودکیم و چه حیف که تو همه این سالها چهارشنبهسوری این همه از اصالت خودش فاصله گرفته! چرا؟ چون متاسفانه چهارشنبهسوری تو سالهای اخیر دچار تغییر و تحولاتی شده که گاهی باورنکردنی میشه! استفاده بعضی از جوونها و نوجوونها از مواد منفجره خطرناک و تولید صداهای وحشتناک انفجار در گوشهوکنار شهر طوری هست که توصیه همه اینه تا جای ممکن غروب آخرین سهشنبه سال، تو معابر نباشین تا یه وقت خطری تهدیدتون نکنه! شرکتها و سازمانها هم خروج زودتر نیروهاشون رو صادر میکنن تا کارمنداشون زودتر برسن به خونه و چهارشنبهسوری رو در امنیت تو حیاط خونه یا محلشون بگذرونن.
به فکر پاکبونها باشیم!
به جز سوزوندن کاغذ و زباله بهجای بوته و چوب که زحمت زیادی رو دوش پاکبانها میندازه؛ صداهای مهیبی از انفجار مواد محترقه شنیده میشه که هم آلودگی صوتی ایجاد میکنه و هم باعث آسیبهای جسمی زیاد به مردم میشه. همه این اتفاقها درحالی هست که این رسم دیرینه زیبا و شادیآفرین که تو گذشته عاملی برای دورهمی خونوادهها و مردم محل بوده، حالا مایه رعب و وحشت شده و متاسفانه باید بگم عواقبی مثل سوختگیهای شدید یا حتی مرگ رو به دنبال داره!
جالبه که پژوهشگران این آیینهای باستانی و قدیمی ایران میگن همه رسومها مثل همین چهارشنبهسوری با خرد و منش نیاکان ما درآمیخته بوده و اعتقاد به پروردگار، نبرد با اهریمن و امید به زندگی در اونها گنجونده شده تا همگی همزمان با سال نو حس و حال نشاط رو تجربه بکنن. فقط میشه امیدوار بود که چهارشنبهسوری سال ۱۴۰۰ به اصل خودش نزدیک بشه تا مثل گذشته به زیبایی و سلامتی در کنار همدیگه پشت سر گذاشته بشه.
همین الان برنامه چهارشنبهسوری خفن رو بریز!
تو چه برنامهای برای چهارشنبهسوری امسال داری؟ این روزا تو شبکههای اجتماعی بعضی از کاربرها به شوخی میان و میگن چهارشنبهسوری کجا برم و چی بپوشم؟ تو قراره کجا بری و با کیا باشی؟ با خونواده یا دوستان؟ اگه تا الان برنامهای نریختی هنوز هم دیر نشده، دست به کار شو و با چند تماس تلفنی با آشناها حتی شده تو محله خودتون چهارشنبهسوری امسال رو بهتر از همیشه برگزار کن، پختن آش هم که کاری نداره! حتی میشه چند تا از رسوم این شب رو هم اجرا کنی مثلا قاشقزنی! اینطوری هیجانانگیزتر هم میشه. میتونی بعدش هم دوباره بیای سفربازی و برامون بنویسی تو این شب چه کردی و چقدر بهت خوش گذشته. اهالی سفربازی همیشه مشتاقانه از در میون گذاشتن نظرهای شما استقبال میکنن.
به امید تجربه حس و حالی خوب و شاد در چهارشنبهسوری ۱۴۰۰، سفربازی پیشاپیش برای همه شما سال خیلی خوبی آرزو میکنه!

چهارشنبه سوری ۱۴۰۱
موقع هایی که یکم سرم خلوته میشینم با حوصله مقاله هاتون رو میخونم کلی حال میکنم. دمتون گرم.
سلام ایمان عزیز🙂
از داشتن مخاطب هایی مثل شما بسیار خوشحالیم، امیدواریم همیشه همراهمون باشید
شهرهای مختلف ایران چه سنت ها و مراسم های قشنگی دارند برای چهارشنبه سوری من که خیلی هاش رو اصلا نمیدونستم واقعا ممنون از شما برای این مقاله زیبا و مفید.
فقط قسمت قاشق زنی و قولدنی هاش برام دوستداشتنیه
خیلی از رسم و رسومات گدشته فاصله گرفتیم، چه خوب که تو این مقاله بهشون اشاره شد.
بد نبود از سنت زیبای پرتاب نارنجک هم صحبتی میشد، بهرحال اینم از رسوم این روز هست، درکل مطالب خیلی مفیدی بود
کاش دوباره چهارشنبه سوری بشه مثل قدیما 😍
کاش بجای نارنجک انداختن این رسمای قشنگو دوباره زندش کنیم